گالیله (2)
گالیله شبی که با دوربین مشغول رصد مشتری بود متوجه شد که چهار کوکب کوچک، که در عین خردی بسیار درخشان بودند، در مجاورت آن سیاره وجود دارد. عجیب تر اینکه شب بعد وضع به کلی تغییر یافته، فواصل این چهار کواکب کوچک از
گالیله شبی که با دوربین مشغول رصد مشتری بود متوجه شد که چهار کوکب کوچک، که در عین خردی بسیار درخشان بودند، در مجاورت آن سیاره وجود دارد. عجیب تر اینکه شب بعد وضع به کلی تغییر یافته، فواصل این چهار کواکب کوچک از یکدیگر و از مشتری دگرگون شده بود. وی چند هفته به رصد خود ادامه داد و توانست دوره حرکت هر کدام از اینها را تعیین کند. کپلر این اجرام کوچک را اقمار نامید و هنوز هم نام اقمار گالیله باقی است. کشف قمرهای چهارگانه مشتری، به شهرت هر چه بیشتر گالیله سبب افزایش دشمنی مخالفانش گردید. این چهار قمر همانطور که ماه به دور زمین می چرخد، دور مشتری می گردند و با زمین ارتباطی نداشتند به این ترتیب دیگر کسی نمی توانست بگوید که زمین مرکز جهان و همه اجرام آسمانی به دورش چرخان هستند.
گالیله با مشاهده زهره دریافت که زهره مانند ماه دارای اهله ای است و این اهله مانند اهله ماه از بدر کامل به هلال و محاق می گرایند. آنگاه با خود گفت اکنون باید پذیرفت که زهره و عطارد نیز به دور خورشید در گردشند همچنین سیارات دیگر نیز به دور کره خورشید چرخان هستند. گالیله همچنین کشف کرد که یک سوی ماه که تاریک است نیز تابش ضعیفی دارد احتمال می رود که نور آن همان نوری است که از زمین به بخش تاریک ماه می تابد و این موضوع نشان داد که زمین مانند دیگر سیارات از خورشید نور دریافت می کند به این ترتیب یکی دیگر از اختلافات زمین با دیگر اجرام آسمانی از میان برداشته شد.
در مدت 18 سالی که در پادوآ به تدریس پرداخت از دوره های پر ثمر و پر برکت زندگی گالیله به شمار میرفت: زیرا در این شهر به تهیه طرح ماشین هائی که از سوی حکومت ونیز، به وی سفارش داده شده بود پرداخت. چند کتاب درسی راجع به مکانیک و ترسیم شاخص (GNOMONIQUE) و غیره تألیف کرد. علم جدیدی درباره شیوه حفاظت استحکامات را پدید آورد. یک دستگاه جدید رسم به نام پرگار ترسیم اشکال متشابه و همچنین حرارت سنج هوائی (ترموسکوپ) را اختراع کرد. خواص آهن ربا را مورد آزمایش قرار داد و روش افزایش نیروی آن را یافت. (6)»
گالیله درباره اصطکاک اجسام جامد بررسی های ارزنده ای کرد. اما این اثر از میان رفت.
کتاب گفتگو درباره اصول جدید مکانیک و دلایل ریاضی آن یکی از مهمترین آثار ارزنده گالیله است وآن را با کتاب مبادی نیوتن هم سطح دانسته اند.گالیله اساس حرکت و دینامیک را بنیاد نهاد و او را باید بانی این علم دانست. با توجه محتویات این کتاب می توان دریافت که گالیله مبتکر اینرسی و اولین کسی بود که قضیه ترکیب حرکات و ترکیب سرعت ها را در تحت فرمول درآورد. او قوانین مربوط به سقوط اجسام آزاد را در روی سطح شیب دار و پرتاب جسم را در فضا کشف کرد. (6)»
گالیله در 1611 به شهر رم رفت، در این شهر سخت مورد احترام قرار گرفت. ظاهراً شاید به این نیت بدان سامان شتافت تا مخالفان روحانی خود را قانع و از کشفیات پر عظمت خود آگاه کند، اما نه تنها به این آرزو نرسید بلکه بر عده مخالفانش افزوده و شکایت مخالفان و فشار آنان بر پاپ افزوده می شد. (2)»
تلسکوپ به همه بحث های تقریباً ناسنجیده درباره کهکشان راه شیری پایان داد زیرا به چشم خود دیدیم که آن لکه ابرگونه مجموعه بی شماری از ستارگان است که خوشه ای گرد هم قرار گرفته اند. تلسکوپ را به آن سو بگردانید تا تعداد بی شماری ستاره را بنگرید.
هر یک از مشاهدات تلسکوپی یکی از پایه های دنیای ارسطو و بطلمیوس را لرزانید و کهکشان راه شیری مجموعه ای از ستارگان بی شمار است. کشفیات شگفت انگیز گالیله مقام علمی او را به آسمان رسانید. اما رشک و حسد رقیبان و مخالفانش را نیز در پادوآ ونیز تأثیری شوم بر گالیله گذاشت چه سنای ونیز مقرری گالیله را قطع کرد. گالیله در جستجوی مقرری ماهانه دانشگاهی پرداخت تا بتواند بی دغدغه به مشاهدات فلکی خود بپردازد. لذا چهار قمر مشتری اقمار مدیچی نامید به نام «گراندوک کوسیمود و مدیچی» فلورانس و یک تلسکوپ عالی نیز برای این دوک بزرگ فرستاد. این اقدام چندان موثر افتاد که گراندوک فوراً یک مدال با زنجیر طلا برای گالیله فرستاد و طی نامه ای به تاریخ ژوئن 1610 او را با حقوق سالانه یک هزار اسکوتی فلورانس به سمت ریاضی دان ممتاز دانشگاه پیزا و فیلسوف شخصی خود برگزید، بی آنکه موظف به تدریس یا اقامت در پیزا شود. فلورانس تا پایان عمر پایگاه دانشگاهی گالیله شد.
یکی از هدفهای مهم گالیله در سفر 1611 به رم این بود که از هیأت سانسور درخواست نماید از انتشار مقالاتش درباره حرکت خورشید و لکه های آن جلوگیری نکنند. کاردینالها از او خواستند که آسمان را در تلسکوپ خود به ایشان بنمایاند. در این هنگام یکی از کاردینالها مسئله ای را به میان کشید که آیا نگاه کردن در تلسکوپ شرعاً گناه نیست؟ این مطلب مورد توجه اولیاء امور مذهبی قرار گرفت و چنین رای دادند که نگاه کردن در تلسکوپ گناهی ندارد. در 1612 گالیله مستقلاً به ساختن تلسکوپ پرداخت و راجع به آثار صوت و خواص پاندول و مغناطیس تجربیاتی نمود. علاوه بر این در این سال کتابی درباره اجسام غوطه ور در آب یا شناور در روی یخ انتشار داد. گالیله در تألیفش به اتکاء و استناد نظریه ارشمیدس توهم موجود دائر بر اینکه شکل اجسام در استعداد و قابلیت آنها در غوطه ور شدن یا شناوری در آب رقیق نه آب غلیظ.
در پنجم مارس 1616 به دستور پاپ پاولوس چهارم و تصویب و اجرای هیأت سانسور رم کتابهای کپرنیک که موید حرکت زمین وسکون خورشید است به واسطه مخالفت با تعلیمات کاتولیک، کفرآمیز تلقی شد و ممنوع اعلام گشت. این اقدام متوجه فعالیت های علمی گالیله نیز می گشت. از این رو گالیله از این پس دم فرو بست. از آن به بعد گالیله در مدت 16 سال درصدد تهیه و جمع آوری مواد ومدارکی بود تا کتابی که در آن کلیه برهان ها و دلایل قاطع در اثبات و ابقای نظریه کوپرنیک است، پدید آورد. ضمناً می خواست مواد کتاب را طوری تنظیم کند که یک اثر ادبی و علمی باشد نام این کتاب مباحثات نام داشت که آن را در 1630 به پایان رسانید و به شکل مناظره و مصاحبه میان دو نفر از دوستان گالیله: سالویآتی و ساگرد و مدافعان ثابت و سرسخت سیستم کوپرنیک با یک نفر ساده لوح به نام سیمپلیسیو SIMPLICIO. در این گفتگو سالویآتی خطاب به سیمپلیسیو می گوید: بیا طبیعت را مورد مطالعه قرار دهیم. سمپلیسیو خطاب به سالویآتی می گوید: «چرا انسان بیهوده خود را به زحمت بیندازد؟ من با طبیعت کاری ندارم. من تابع همان عقیده پدران خود هستم و آن را همواره رعایت می کنم و عقاید و افکار آنها را نیز تکرار می نمایم و از این جهت هم نگرانی ندارم...» در جای دیگر می گوید: کافی است که انسان یک نفر مسیحی نیکوکار و مهربانی باشد. کشف اسرار و رموز طبیعت به هیچ وجه مطلوب نیست...
گالیله توانست با زیرکی این کتاب را از سانسور بگذراند و انتشار دهد. چون کتاب در معرض فروش و مطالعه قرار گرفت، کلیساداران دریافتند که این کتاب در حمایت تعلیماتی تدوین گشته که مورد تکفیر کلیساست. از این گذشته پاپ اوربان هشتم URBAIN که در زمان کاردینالی خود با گالیله آشنا بود و لطفی نیز به وی داشت از محتوای عبارات پنداشت که تحت عنوان ساده لوح شخص خود اوربان او مورد نظر گالیله بوده است، شاید همین برداشت غلط سبب گشت که نسبت به گالیله بدبین حتی خشمگین شود و کار به جائی رسید که گالیله هفتاد ساله را به دادگاه انکیزاسیون کشانیدند، ضمانت دوستان با نفوذ گالیله چون گراندوک بزرگ فردیناند، هم بی نتیجه ماند و گالیله را به رم کشانیدند. (6)»
گالیله بیهوده می کوشید تا از راه مذهبی و استدلالات مذهبی متکی به کتاب مقدس پاسخی بر ابطال عقاید روحانیان کاتولیک طرفدار ارسطو و بطلمیوس بدهد.گالیله نمی دانست که کلیسا هرگز اجازه نمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را مطابق میل خود تفسیر کند... چون این کار ممکن نبود طبعاً گالیله باید محکوم شود حتی اگر خود پاپ و کاردینالها بخواهند که از محاکمه اش جلوگیری کنند.
در سال 1632 بهانه دیگری به دست کلیسا داران افتاد وآن این بود که گالیله کتاب گفتگو را به زبان ایتالیائی منتشر کرد!
در اعلامیه ای که در 1616 کلیسا ضد عقاید کوپرنیک انتشار داد در آن به طور ضمنی به گالیله اخطار گردید که دست از طرفداری عقاید کوپرنیک و اندیشه های نو که اعتبار کلیسا را در خطر می انداخت، بردارد. بدین شرح صادر نمود: «این فکر که خورشید در مرکز جهان قرار دارد و ثابت است، دروغ و بی معنی است، فکریست ارتدادی و مغایر احکام مقدس شریعت، و این فکر که گویا زمین مرکز عالم نیست و حرکت می کند و به علاوه گردش شبانه روزی دارد، از نظر فلسفی دروغ و بی معنی و از لحاظ احکام شریعت لااقل اشتباه است. (12)»
در مقدمه کتاب گالیله که در 1638 تالیف کرده چنین آمده است: «در این کتاب ما اساس نظریات کاملاً تازه ای را بیان می کنیم که قدمت موضوع آن نظیر این جهان است. گرچه در نظر همه، حرکت امری است مشهود و عیان و فیلسوفان در این باره کتب جسیمی تدوین نموده اند اما باید دانست که مهمترین خواص حرکت مجهول و پنهان مانده است. همه به خوبی می دانند که هر جسمی به نحو آزاد سقوط کند یا سرعت حرکت خود را طی می کند اما هیچکس هنوز تعیین نکرده است که حرکت جسم به چه نسبتی تند می شود. در واقع هنوز هیچ کس نتوانسته است ثابت کند که نسبت طول مسافتی را که جسم متحرک در مدت متساوی طی می کند به نسبت اعداد فرد است. همه می دانند اجسامی که در فضا پرتاب می شوند، مسیرشان یک منحنی به شکل شلجمی (PARABOLE) هستند. ما تمام این مسائل را نشان خواهیم داد و عمل ما اساس و مبنای علمی خواهد شد که مردمان دانشور آنرا عمیق تر و وسیع تر مورد دقت و آزمایش قرار خواهند داد. نخست ما حرکت های متشابه را مورد مطالعه قرار می دهیم و آنگاه به شرح سرعت اولیه و بالاخره حرکات متشابه التغییر یعنی حرکت گلوله ای که پرتاب شده است می پردازیم. (6)»
«گالیله در سیزدهم فوریه 1633 از روی اجبار و اکراه به شهر رم وارد شد تا به چنگ دادگاه پر ترس و هراس انکیزاسیون گرفتار آمد و پس از بازجوئی های اهانت آمیز پر شکنجه و آزار و حبس در زندان تاریک، انکار عقیده اش را که اجباراً برای نجات جانش پذیرفت. گالیله 70 ساله به مراسم محاکمه و توبه بسیار با شکوه (چه برپائی این شکوه تنها از دربار پر زرق و برق کلیسای کاتولیک ساخته بود). کشانیدند. در 22 ژوئن 1633 گالیله را به کلیسای سنت ماری آوردند. کاردینال ها و دیگر کلیسا داران در لباسهای فاخر او را احاطه کرده بودند. گالیله تنها یک پیراهن بر تن داشت و مانند یک فرد گناهکار و مجرم با او رفتار می شد. (6)»
به طوریکه نوشته اند، گالیله بدترین دوران زندگیش را در زندان گذرانید و تا 21 ژوئن 1633، چهار بار از او بازجوئی نمودند. برخی نوشته اند دستگاه پاپ گالیله را با شکنجه بسیار کشتند.
گالیله بی آنکه اعتراضی به رأی و تصمیم دادگاه بنماید، از قضات تقاضا کرد: «وضع جسمانی ترحم انگیز مرا که در نتیجه ده ماه نگرانی مداوم روحی و خستگی ناشی از مسافرت دور و دراز، در نامساعدترین فصل در هفتاد سالگی دچار آن شده ام مورد توجه قرار دهید.»
گالیله در خانه منفردی در آرستری، حومه فلورانس، تحت نظر قرار گرفت و بدون اجازه پاپ حق ملاقات با کسی را نداشت. کمی بعد از بازگشت به فلورانس مرگ دختر دوست داشتنیش که تنها مایه تسلای خاطر و آرامشش بود، گالیله را در اندوهی جانکاه فرو برد. و به نظر می رسید که دیگر به چیزی دلبستگی ندارد. اما نبوغ درخشان و وجود پر شور و هیجانش آرام و قرار نداشت از این رو طی چهار سال کتابی درباره دو دانش نو پدید آورد:
1- درباره مکانیک 2- درباره مقاومت مصالح ساختمانی این دو کتاب پنهانی به لایدن هلند برده و در آنجا چاپ و منتشر شد. (7)»
برخی از آثار به جا مانده گالیله: 1- کتاب سیستم پیدایش جهان، پیامبر اختری دو جلد 2- اصول مکانیک سه جلد 3- حرکت وضعی زمین و اجرام فلکی سه جلد 4- کتاب گفتگو درباره دو منظومه بزرگ جهانی یک جلد
داستان محاکمه وحشیانه گالیله در دادگاه تفتیش افکار معروف است. هنگامی که احضاریه پاپ در فلورانس به دست گالیله رسید، گالیله سخت بیمار و بستری بود. پزشک گواهی کرده بود که سفر وی به رم خطر مرگ دارد. اما پاپ تهدید کرد که اگر او خود نیاید دستور خواهد داد که به زنجیرش کشیده و بیاورند. گراندوک فلورانس کالسکه ای آماده کرد و گالیله را در سرمای زمستان ماه فوریه 1633 به شهر رم برد. موضوع اصلی محاکمه درباره گفته ها یا نگفته های گالیله به کاردینال بلارمین و میزان آگاهی وی به مخالفت پاپ با عقاید کپرنیک بود.گالیله را تهدید کردند که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد البته این کار انجام شد. رای هیات منصفه پاپ به تاریخ 16 ژوئن بسیار تحقیرآمیز بود. پاپ می توانست کتاب گفتگو را تا هنگامیکه تصحیح نشده است توقیف یا گالیله را محکوم به توبه خصوصی و بازداشت در خانه کند. اما کتاب به کلی ممنوع شد و خود او محکوم به توبه رسمی و علنی و زندان به مدت نامعلوم گردید. صبح روز چهارشنبه 22 ژوئن گالیله در حضور قضات زانو زد و چنین اعتراف کرد:
«من گالی لئو پسر وینجریو گالیله. هفتاد ساله که شخصاً در این دادگاه حاضر شده ام در حضور شما کاردینالهای تفتیش افکار کل، زانو زده ام و انجیل مقدس را جلو خود می بینم و آن را با دو دست لمس می کنم، سوگند می خورم که همواره به مواعظ و تعلیمات کلیسای مقدس انجیلی کاتولیک ایمان داشته ام و ایمان دارم و به یاری خداوند در آینده نیز ایمان خواهم داشت. نظر به اینکه این دادگاه مقدس به من قانوناً دستور داده است که عقیده بر مرکز عالم بودن خورشید و حرکت زمین و مرکز نبودن آن را کنار بگذارم، و آن عقیده باطل و دروغین را چه کتبی و چه شفاهی نه تدریس کنم و نه مدافع آن باشم و پس از آنکه به من تذکر داده شد که چنان اعتقادی خلاف نص صریح کتاب مقدس است کتابی نوشتم و به چاپ رساندم که در آن از دکترینی که قبلاً محکوم شده بود سخن به میان آوردم و بدون ارائه راه حلی از آن جانبداری کردم لذا به اتهام بدعت گزاری مورد محاکمه قرار گرفتم اتهامم عقیده بر خورشید مرکزی و ثابت بودن آن است. از این رو برای اینکه از ذهن شما عالیجنابان و همه مسیحیان دیندار آن گمان زدوده شود، از ته دل و با ایمان باطنی از آن خطاها و بدعتگزاری و هر خطائی که مخالف کتاب مقدس باشد توبه می کنم، از آنها بیزاری می جویم و سوگند می خورم که در آینده از هر نوع گفته و نوشته ای که چنان بدگمانی را برانگیزد دوری کنم. به علاوه هر کس را که دارای افکار خلاف این باشد به این دادگاه مقدس یا به دادگاههای تفتیش افکار معرفی کنم... (7)»
«با کشفیات بزرگ گالیله در پهنه آسمان، دیگر جهانیان نتوانستند که از اسرار گیتی سر درنیاوردند و هر کس که توانست دوربینی فراهم سازد، به این اقدام دست زد. حتی ملکه فرانسه نیز خواهان تماشای آسمان شد و یک شب درباریهای فرانسه با شگفتی بسیار دیدند که ملکه والامقام فرانسه با هیجان فراوان زانو بر زمین نهاده و دوربین خود را به سوی آسمان دراز کرده تا بتواند قمرهای مشتری و کوههای ماه را بنگرد. و هنری هشتم شاه فرانسه به گالیله دستور داد تا یکی از ستارگان آسمان را به نام وی نامگزاری کند و در عوض پاداشی بگیرد. ضمن صدور دستور به گالیله یادآور شد که بکوشید یک ستاره بزرگ و زیبا کشف کنید و آن را به نام من بنامید اما متأسفانه ستاره ای که هانری هشتم می خواست کشف نشد...
شاید توجه شدید گالیله به ریاضیات را بتوان حادثه ای بزرگ و یکی از سعادت آمیزترین حوادث تاریخ علم پنداشت زیرا فکر علمی گالیله و کارهای پرارزش وی نقطه عطف واقعی علم است.گالیله در بررسی های علمی خویش به صرف نظاره بسنده نمی کرد بلکه درصدد بود تا به اندازه گیری نیز دست یازد و اشیاء را به کمیت ها تبدیل کرده تعمیم دهد و برای بیان سهل و ساده پدیده های دیگر بکار بندد. هر چندگالیله نخستین کسی نبود که به انجام آزمایشهای علمی می پرداخت. هجده قرن پیش از وی ارشمیدس نیز به آزمایشهای علمی دست میزد، اما گالیله پا را از صرف اجرای آزمایشها فراتر گذاشت و موفق شد از آنها در بررسی نتایج حاصل از راه استدلالات ریاضی و استنتاجهای قبلی خود کمک جوید. از این گذشته وی آن قدر قدرت بیان داشت که کارهای خود را با روشنی تمام و زیبایی و سلاست خاص توصیف و تشریح کند. و مآلا روش کمی را مشهود و مقبول ساخت. ناگفته نماند که این خود نمونه ای دیگر از هنرمندی و لیاقت وی به شمار می رفت. (1)»
گالیله برای همه مردم درهای آسمان را گشود و میلیونها ستاره دید و لکه های خورشید و کوههای ماه... را به آنان نشان داد. اما به دانشمندان خدمات پرارزش تری نمود و آن اینکه ثابت کرد که هر چه کوپرنیک می گفته درست بوده است زیرا دشمنان کوپرنیک پیوسته می گفتند کوپرنیک اگر راست می گوید حرکت سیارات را به ما نشان بدهد...
در پی کشفیات ارزنده گالیله این مرد نیرومند دانش پژوه با بیماریهای جسمانی دمساز گشته به ویژه که قوه دیدگانش کاستی گرفته بود، علاوه بر این مشکلات خانوادگی نیز بر این مرد دانش فشار وارد می ساخت و با بروز دشواری های بسیار باز اراده ای نیرومند و قلبی قوی داشت و می گفت درمان هر درد، اعم از جسمانی و روحی همانا کار است و می گفت اگر کار بکنید، همه بدبختی ها را فراموش خواهید کرد.
در یکی از نامه هائی که گالیله در تاریخ چهارم ژوئیه 1637 به یکی از دوستانش نوشت: «نور چشم راست من که فعالیت آن منتهی به این همه نتایج درخشان شد، نزدیک است که از میان برود.»
شش ماه بعد از آن تاریخ گالیله به کلی نابینا گشت. در همان روزگار بود که میلتعون سخنسرای بزرگ انگلیسی به دیدار گالیله آمد.
گالیله با وجود نابینائی و دوران پیری آمیخته به غم و اندوه به سر می برد و از لحاظ جسمی نیز سخت ناتوان شده بود و با چنگال دیو بیماری دست به گریبان بود، باز لحظه ای از کارهای علمی دست نکشید. علاوه بر این گالیله تا پایان عمر تحت تعقیب کلیسا بود با این حال با اراده و تصمیم قوی، و اتکاء به نفس خود پایداری نمود، گذشته از سایه مرگبار انکیزاسیون بر وجود گالیله، نقش های زشتی برای از میدان به در کردن گالیله طرح گردید از جمله می خواستند گالیله را به عنوان دیوانگی به تیمارستان بیندازند اما گالیله خود را از این دام رهانید. و همیشه می گفت: «... آنان حق دارند مرا دیوانه بدانند، زیرا بدون هیچگونه مزدی همه عمر در تلاش پیشبرد دانش هستم.
گالیله در اواخر زندگی پسر خود را فراخواند و به وی گفت چون عمرش آن قدر نمانده که اختراع ساعت پاندول دار را تکمیل کند، پسر این اختراع را تکمیل کند.
در سال 1642 بیماری طاعون در ایتالیا شیوع یافت، گالیله در محل ماند بی آنکه به خود ترسی راه دهد و همچنان به کارهای علمی خویش سرگرم بود. عده ای از اعضای خانواده اش مردند. گالیله در 8 ژانویه 1642 در 78 سالگی درگذشت. پس از درگذشت، دو دختر و نوه هایش به دیر پناه بردند و پسرش هفت سال پس از مرگ پدر درگذشت، بیشتر آثار خطی گالیله را نوه ها و دخترانش بر اثر پیروی از منافع کلیسا از میان بردند.
گالیله از این استنتاج (نوسان ثابت پاندولی) نخستین آلتی که با آن یک پزشک می توانست ضربان نبض یک بیماری را اندازه بگیرد بوجود آورد. تا آن هنگام پزشکان برای اندازه گیری ضربان نبض و برای مطالعات دیگر بدن هیچ دستگاه مکانیکی در دسترس نداشتند. اما گالیله نخستین آلت مکانیکی را که در پزشکی باید برای معاینه بدن بیماران مورد استفاده قرار گیرد در دسترس گذارد و نام آن را پولسی لوگیا نامید که از دو کلمه پولس = نبض و لوگیا به معنای شناسائی (که می توان نبض شناس گفت) نامید.
با این آلت معلوم گردید که نبض بدن سالم در هر دقیقه 72 بار می زند و با اینکه گالیله دستگاه نبض شناس را اختراع کرد ظاهراً آن را مورد استفاده قرار نداد شاید به واسطه فقر که مجبور به ترک دانشگاه شد (زیرا پیش از دشمنی دانشگاهیان از کمک هزینه دانشگاهی استفاده می کرد) از این اختراع سودمند دیگر سودی نجست، شاید هم تعصب معاصران در مخالفت با نوآوریها و اختراعات تازه دستخوش فراموشی گشت. (4)»
گالیله که با هزار امید دل خوش کرده بود، در چشم بهم زدنی می بیند که جهل و دانش روبروی هم اند و آوای لرزان و تهدیدآمیز کاردینال پیر را می شنود که: «شما خواسته اید زمین را خوار و خفیف کنید، هر چند در آن زندگی می کنید و همه چیز خود را مدیون آن هستید. شما خانه خودتان را به گند می کشید. اما من زیر بار این گفته ها نمی روم. من موجود بی نام و نشانی نیستم که روی ستاره بی نام و نشانی به سر برد، آن هم ستاره ای که در مدت کوتاهی در نقطه ای دور خودش بگردد، من بر زمین ثابت و محکمی جا دارم، و نگاه خالق به من، و تنها به من دوخته شده است. دور بر من، ثوابت که ثابت و محکم بر هشت فلک بلوری چسبیده اند و خورشید با عظمت که برای روشنی بخشیدن به مسکن من آفریده شده، در گردشند. و خورشید مرا هم روشن می کند تا خدا مرا ببیند. به این نحو، مسلم و تردیدناپذیر، همه ی جهان نگران من است، من، انسان، صنع خدا، مرکز آفرینش، نقش خداوند فناناپذیر ... (16)»
چون در 1616 محفل مقدس کلیسا، هیات کوپرنیکی را «از نظر ایمانی، ابلهانه و بیهوده و کفرآمیز» خوانده و انکیزاسیون با اخطاری بی چون و چرا گالیله را به دوری از این عقاید می خواند. گالیله مهر سکوت بر لب می نهد و خاموش می شود زیرا: تاب تحمل کباب شدن روی شعله های آتش را ندارد. پیش چشمش جوردانوبرونو را سوزانیدند... (16)»
نامه ای از کپلر در دست است که به گالیله نوشته بود: «من صمیمانه تأسف می خورم که شما خاصه شما روش دیگری در پیش نگرفتید. شما با رفتار و پندهای خود ما را به این راه کشانیدید. گه در برابر جهل عمومی عقب نشینی کنیم و از عقاید خود دم نزنیم... ولی در این عصر که نخست کوپرنیک و آنگاه جماعتی از ریاضی دانانان بسیار دانشمند، بار دیگر وظیفه خطیر و بیکرانی در برابر خویش نهاده اند. اینکه این حقیقت که زمین می گردد دیگر نمی تواند امر بدیعی به شمار آید. بهتر نبود که شما هم به همه ما می پیوستید تا ارابه را به فراز تپه بکشانیم چون تا کنون قسمتی از راه را پیموده ایم؟ (16)»
در پایان کپلر دوستانه از گالیله دعوت کرده بود که ایتالیا را ترک و در آلمان اقامت کند. اما گالیله نپذیرفت و در دوره ای که ارائه برترین دانش عصر به نیمه راه رسیده بود. دستیاری و همکاری خویش را دریغ داشت. طبعی داشت راحت طلب و نمی خواسته به خطرات سفر و زندگی خانه به دوشی تن در دهد. (16)»
«... شما چراغ دانش را فروزان نگهدارید، به کارش بگیرید و بد بکارش مگیرید، تا مبادا فرو افتد و همه ما را بسوزاند آری همه ما را. (16)»
گالیله در جستجوی حقیقت است و روشنائی، روشنائی دانستن، به راز جهان پی بردن. حصار بلند و هولناک عقاید کهن و اعتقادات دو هزار ساله او را نمی ترساند و پای عزمش را سست نمی کند. در راه نبردی سهمگین پا می نهد، بی آنکه به عواقبش بیندیشد. گنبد بلورین را می شکافد و نیک می داند که در این کار - به ظاهر دور و بی خطر - بیشتر زمین و زمینیان را هدف می گیرد. با شادی بی غل و غش کودکان فریاد برمی آورند که «در پایه های ایمان هزار ساله رخنه می افتد و شک جای آن را می گیرد» و «ستاره ها مثل کشتی های ما بی وقفه در سفرند.»
سفر ستاره ها و گسترش جهان به ما مربوط می شود، به آدم ها. جهان در چشم به هم زدنی مرکزش را از دست می دهد و چون فردا برآید مراکز بی شماری خواهد داشت. آدم نقشه های آسمان را بر گرده کار و زندگی خویش ساخته بود. سالهاو قرنها. و اکنون آشفتن «نظم» زندگی زمینی با آشفتن نظم پنداری و زیبای آسمان آغاز می شود، از جائی دور که ظاهراً با زندگی روزمره آدمیان کاری ندارد. (16)»
هیچ ابهامی در کار نیست. گالیله اهمیت جهانی و بشری کار علمی خود را به خوبی درک می کند کشف حقیقت سفر ستارگان و گردش زمین «آغاز عصر جدیدی» است، هر چند در سپیده دم این عصر هنوز گالیله نمی تواند طلب شیر فروش را بدهد. همین اجبار معیشت و ضرورت اقتصادی او را ناگزیر می کند که برای چندر غاز تو کله هر زبان نفهمی فرو کند که «دو خط موازی در بی نهایت به هم می رسند. (16)»
گالیله مرد ناشناخته ای نیست، پیش از آن که مسکن آدمی را به جنبش آورد. اختراعات سودآوری به جمهوری و نیز عرضه کرده است.
«گالیله تشنه دانستن است و نمی تواند در این دایره محدود اسیر بماند. وقت و فراغت می خواهد تا بررسی های علمی خود را دنبال کند و دستگاه عقاید کهن را با محک دانش و تجربه و مشاهده بیازماید. (16)»
تلسکوپ TELESCOPE دستگاهی است بصری برای دیدن واضح تر اشیاء دور و نیز برای تسهیل تاثیر آنها بر صفحه عکاسی یا تحلیل بوسیله آلات دیگر.
پس از اینکه گالیله در 1609 تلسکوپ معروف خود را ساخت و رفته رفته تکمیل تر کرد. عده ای از ستاره شناسان به ساختن تلسکوپ پرداختند اما پیشرفت چندانی در امر ساختن تلسکوپ پدید نیامد تا اینکه در 1668 تلسکوپ انعکاسی جیمس گرگوری را عرضه کرد (16)»
امروزه تلسکوپ ها بر 4 نوعند 1- تلسکوپ انکساری 2- تلسکوپ انعکاسی 3- تلسکوپ رادیوئی 4- تلسکوپ فضائی
هر دو تلسکوپ انکساری و انعکاسی یک نوع دیدگر دارد، که دستگاهی از عدسیهاست و چشم مقابل آن قرار می گیرد، و یک نقشگیر، که در تلسکوپ انعکاسی آینه مقعر و در تلسکوپ انکساری عدسی است، و در هر حال، شعاع های نور و اصل از شیئی (مثلاً ستاره) را یکجا گرد آورده تصویری می سازد، دیدگر این تصویر را بزرگ می کند. تلسکوپ انکساری لوله ای است بسته که در یک طرفش عدسیهای نقشگیر و در طرف دیگرش دیدگر قرار دارد. در تلسکوپ انعکاسی لوله اسکلتی بیش نیست، و دهانه بالای آن باز است، و در انتهای تحتانی آن آینه مقعری (نقشگیر) قرار دارد. شعاعهای وارد از شیئی بر این آینه منعکس می شوند، و سپس بر آینه کوچکتر یا منشوری می تابند، و از آنجا وارد دیدگر که در بدنه لوله است می شوند. علاوه بر لوله و عدسی یا آینه، پایه عدسی نیز اهمیت بسیار دارد. زیرا به وسیله آن است که می توان لوله را در وضع مطلوب در آورد و متوجه شیئی کرد.
تلسکوپهای انکساری بیشتر برای رصد دقیق اجرام نسبتاً نزدیک و تلسکوپهای انعکاسی برای رصد اجرام دورتر به کار می روند. مزایای تلسکوپ یکی این است که اشعه واصل از شیئی را جمع و متمرکز می کند، و از این راه بر درخشندگی ظاهری آن می افزاید، و بالاخره تصاویر دو شیئی نزدیک به هم را تا حدودی، تفکیک می کند. (16)»
تلسکوپها بر حسب قطردهانه نقشگیر طبقه بندی می شوند. از تلسکوپهای انعکاسی بزرگ، تلسکوپ صد اینچی رصدخانه کوه ویلسون است. بزرگترین تلسکوپ انعکاسی تلسکوپ دویست اینچی کوه پالومار است که آینه اش پانزده تن وزن دارد و ستارگان را تا دو میلیارد فاصله سال نوری رصد می کند. (16)»
3- تلسکوپ رادیوئی دستگاهی است که برای گرد آوردن و بررسی امواج رادیوئی که از فضا می آیند، ولی هر نوع تلسکوپ مخصوص دسته ای از امواج است؛ تلسکوپ های نوری تشعشعات واقع در ناحیه مرئی برقاطیسی را متمرکز می کند، ولی تلسکوپهای رادیوئی امواج رادیوئی را - یکی از تلسکوپهای رادیوئی تلسکوپ ایستگاه آزمایشی جودرل بانک انگلستان وابسته به دانشگاه منچستر است که در 55-1952 ساخته شده قطر آنتن آن 76/2 متر است. (16)»
تلسکوپ فضائی هابل HUBBLE در 25 آوریل 1990 (1369/2/4) با شاتل فضائی دیسکاوری DISCOVERY به فضا فرستاده و در مدار 611/5 کیلومتری کره زمین قرار داده شد. این تلسکوپ برای هدفهای بزرگ و درخشانی در فضا به فعالیت و مخابره تصاویر و اطلاعات گرانبها به زمین پرداخته، آخرین دستاورد تلسکوپ فضائی هابل برای دانشمندان گزارشی از حفره های سیاه در داخل کهکشان راه شیری است که در دی ماه 1373 به زمین فرستاد. چه یکی از ماموریت های این تلسکوپ بررسی کیفیت و چگونگی حفره های سیاه BLACKHOLES می باشد. برنامه دیگر آن بررسی چگونگی کهکشانها. سیستم ستارگان و کواسارها QUASARS و پولسارها PULSARS و گسترش کهکشانها و انفجار بزرگ BIG,BANG و ... است.
با اینکه قطر آینه تلسکوپ فضائی هابل 2/4 متر یعنی تقریباً نصف قطر تلسکوپ کوه پالومار که به قطر پنج متر می باشد ولی چون در فضا و دور از ابر ومه زمین قرار دارد از طرفی کار در رصدخانه های زمینی در هوای ابری و روز هنگام تقریباً غیرممکن است در حالیکه هابل دائماً در کار رصد و گزارش و تصاویر به زمین می باشد. از این گذشته قدرت رصد آن ده برابر بزرگترین تلسکوپ زمینی است و این بدان معنی است که هابل می تواند در فاصله چهل کیلومتری خود توپ پینگ را ببیند در حالیکه در تلسکوپ های زمینی در فاصله 4 کیلومتری می تواند چنین توپی را ببیند. (18)»
تلسکوپ فضائی هابل می تواند کهکشانها و کوارسارهائی را که در فاصله 14 میلیارد سال نوری زمین قرار دارد. همچنین در جستجوهای فضائی خود می تواند کیفیت جهان و پیدایش آن را که حدود پانزده میلیارد پیش دانسته اند گزارشهای گرانبهائی به زمین بفرستد. علاوه بر این با اطلاعات بیشتری از چگونگی پدیدآمدن جهان و ادامه گسترش گیتی می دهد.
تلسکوپ فضائی هابل که در حقیقت رصدخانه ای به طول 15 و به عرض 5 متر با مجموعه دستگاههای پیچیده به وزن دوازده تن می باشد. جنس آینه هابل از ورقه های ظریف سیلیکات تیتان به صورت لانه زنبوری به وزن 900 کیلو ساخته شده که در برابر تغییرات دما بسیار مقاوم یعنی از صد درجه بالای صفر تا منهای 150 درجه صد بخشی زیر صفر در نوسان است از طرفی اگر آینه از شیشه بود سه تن وزن داشت. (18)»
1- زندگی و آثار گالیله - دکتر شفیع جوادی
2- دائره المعارف دانشمدان علم وصنعت - اسحق آسیموف ترجمه محمود مصاحب
3- پیشگامان علم - فیلیپ کین - ترجمه پرویز قوامی
4- قهرمانان علم - ژوزف کاتلر - هیم جاف - ترجمه ذبیح الله منصوری
5- تاریخ علوم - پیر روسو - ترجمه حسن صفاری
6- بزرگان دنیا - ترجمه روحی ارباب - ع. جهانگیری
7- کاشفان - دانیل بورستین - ترجمه اکبر تبریزی
8- شعله های نبوغ - لوول تامس - ترجمه محمد سعیدی
9- تاریخ تمدن غرب - ترجمه پرویز داریوش
10- تاریخ تمدن - هنر لوکاس - ترجمه عبدالحسین آذرنگ
11- سرگذشت فیزیک - جرج گاموف - ترمه رضا اقصی
12- فیزیک برای همه -ل. لاندائو - آ.کیتابگاردوسکی بنگاه نشریات میر-مسکو
13- محاکمه و انکار گالیله - کیومرث توفا
14- زندگی و آثار گالیله - بوریس کوزنتسف - ترجمه فریدون شایان
15- شرح حال گالیله - رضا افشار
16- مقدمه کتاب نمایشنامه محاکمه گالیله - برتولدبرشت - ترجمه عبدالرحیم احمدی
17- دائره المعارف فارسی - مقاله تلسکوپ
18- مجله علم وزندگی - مقالات تلسکوپ فضائی
منبع :سعیدیان، عبدالحسین؛ (1376)، مشاهیر نام آوران و دانشمندان، تهران: انتشارات علم و زندگی (و انتشارات آرام)، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}